وقتی بحث از سئو و رتبهبندی سایت میشود، خیلی از متخصصان، از معیارهای گوگل برای افزایش رتبه سایت حرف میزنند، در مقابل متخصصان دیگری هم هستند که از کاربر، تجربۀ کاربری و معیارهای مربوط به کاربر حرف میزنند. سوال نهایی: برای افزایش رتبۀ سایت معیارهای گوگل مهمترند یا کاربر؟ حضار و اساتید پاسخهای متفاوتی میدهند.
من میگویم که گوگل و کاربر در حقیقت یک چیز هستند. اعتراض شدید حضار: "گوگل با کاربر یکی است؟"، "گوگلِ ماشین آخه چطوری با کاربری که گوشت و عقل و خون داره یکیه؟" یکی از حضار عصبانی: "خانم شورشو درآوردی دیگه، هر دم از این باغ بری میرسد. یه روز میگی قانون جذب دروغه، یه روز دیگه میگی گوگل و کاربر یکی هستند، کی هستی تو اصلا؟"
اما اجازه بدهید در مورد این نمایش ذهنی کمی بیشتر توضیح بدهم و دقیقا موضعام را مشخص کنم که چرا گوگل با کاربر یکی است و معیارهای متفاوتی برای موفقیت در فضای وب وجود ندارد.
سوال: چرا گوگل در میان تمام موتورهای جستجو این چنین موفق عمل کرده است؟
یک دلیل بسیار ساده؛ کاربر. چون گوگل فقط و فقط کاربر را در نظر میگیرد. تمام الگوریتمهای گوگل بر اساس رفتار کاربران به روز میشوند. حالا این کاربر میتواند یک کسب و کار باشد، یا کاربر عادی، یک وبمستر حرفهای یا حتی مادر من با 52 سال سن. قبول ندارید؟ با هم بررسی کنیم.
ما در وبلاگ نوین در مورد گوگل زیاد نوشتهایم و برای هر کدام از الگوریتمهایش مقالههای مفصلی داریم. میدانم که وقتتان کم است و کارهایتان زیاد، بنابرین دوربین را روی دور تند میگذارم و نگاه سریع به این الگوریتمها میاندازم تا بتوانید بهتر حرفم را بفهمید. البته در مورد هر کدام که میخواهید دوربین مکث کند و دقیقتر ببینید، میتوانید روی اسم الگوریتم کلیک کنید و بیشتر دربارهاش بخوانید.
گوگل در حال حرکت از رفتار ماشینی به سوی رفتار انسانی است. گوگل تمام زورش را میزند که به انسان نزدیک شود. خندهدار است که از آن طرف برخی انسانها تمام زورشان را میزنند که بتوانند شبیه ماشین، رفتار کنند. گوگل روز به روز در این نزدیک شدن موفقتر است. اما کاربرانی که سعی میکنند به ماشین نزدیک شوند و شبیه ماشین رفتار کنند، در حقیقت در حال عقبگرد هستند و روز به روز بیشتر از ماشین گوگل عقب میافتند.
پس در حقیقت اگر شما کاربران و انسانها را در نظر بگیرید، آیندۀ گوگل هستید. به انسان ایمان بیاورید. مقصد نهایی گوگل انسان است. شما با هدف قرار دادن کاربران، در حقیقت راه آیندۀ گوگل را در پیش گرفتهاید. جمعبندی: شما برای کاربران استراتژی محتوا مینویسید، نه گوگل و استراتژی محتوا برای کاربر نوشتن یعنی توجه گوگل را به طور ویژهای جلب کردن.
ببخشید مقدمه اینقدر طولانی شد. گفتن تمام اینها به نظر من لازم و حیاتی بود. این روزها بازارِ بازاریابی محتوا بدجور داغ است. اما هنوز اصول اساسی آن برای خیلی از این افراد جا نیفتاده است. من برای کسب و کارهای زیادی تا به حال محتوا نوشتهام و متاسفانه بیش از 90% آنها از درک همین مطلب ساده که اگر اولویت اولشان کاربر باشد، گوگل هم به آنها توجه ویژهای میکند، عاجزند. خیلی از مشتریان، هنوز معتقدند که یک کلمۀ کلیدی را باید هزاران بار تکرار کنند، لینکهای اسپم بسازند، محتوا کپی کنند و بسیاری موارد دیگر. تمام این تجربیات مرا بر آن داشت که از این قسمت سرسری رد نشوم.
برگردیم به مبحث تدوین استراتژی محتوا برای سایت شما.
100% لازم است. اگر محتوای شما را به یک درخت تشبیه کنیم، استراتژی محتوا، ریشۀ درخت شماست و محتواها شاخههای درخت است. در حقیقت استراتژی محتوا همان چیزی است که ارتباط محتواهای منفرد را شکل میدهد و به کلیت محتواها یک معنای واحد میبخشد. درست است که شما موضوعات متنوعی را برای محتواهای خود انتخاب میکنید اما باید یک چشمانداز کلی داشته باشید تا بتوانید به حرکت خود شکل دهید.
بدون استراتژی، بازاریابی محتوای شما به اصطلاح باری به هر جهت حرکت میکند و هرگز نمیتوانید یک جهت مشخص داشته باشید. از طرف دیگر هیچ متر و معیاری برای اندازهگیری محتوای خود نخواهید داشت. استراتژی محتوا راه را به شما نشان میدهد و میتوانید بر اساس آن در زمانهای مشخصی محتواهای خود را بررسی کنید؛ اینکه این استراتژی چقدر برای کسب و کار شما موثر واقع شده، آیا همین راه را باید ادامه بدهید یا تغییراتی در آن به وجود بیاورید و تمام چیزهایی که یک سایت برای موفقیت به آن نیاز دارد.
حالا دقیقا وقت تدوین استراتژی محتواست. در ادامه مراحل تدوین یک استراتژی محتوا را با هم بررسی میکنیم.
برای هر سایت و هر کسب و کاری که بخواهید استراتژی محتوا بنویسید، حتما لازم است که مراحل زیر را طی کنید.
حتما بخوانید : چگونه سایت خود را برای الگوریتم فلوریدا بهینه کنیم؟
قبل از هر چیز هدف خود را از بازاریابی محتوا برای سایت خود مشخص کنید. اگر این مرحله به خوبی انجام شود به تمام قدمهای بعدی شما جهت میدهد. هدف که مشخص باشد، در میان انبوهی از دادههای خام گیج و سردرگم نمیشوید. هدف، دقیقا شما را راهنمایی میکند که به دنبال چه چیز باشید و چه کانالهایی را برای آن بررسی کنید. در حقیقت هدف شما چراغی است که در تاریکی شما را راهنمایی میکند.
من در ادامه چند نمونه از اهدافی که میتواند مد نظر خودِ شما یا مشتریتان باشد را مثال میزنم.
البته دقت کنید که لازم نیست فقط یکی از موارد بالا را هدف بگیرید، شاید همزمان 2 یا سه مورد را بخواهید هدف بگیرید، اما لطفا جوگیر نشوید و تمام موارد را هدف قرار ندهید، چراکه همه کاره و هیچکاره میشوید و به هیچکدام از اهداف نمیتوانید درست حسابی برسید.
در تکمیل صحبتهای این بخش توجه شما را به یکی از بهترین تدتاکهای وبلاگ نوین به اسم رهبران بزرگ با چرا شروع میکنند، جذب میکنم. در این تدتاک سایمون سینک شما را با قانون دایرۀ طلایی آشنا میکند و خواهید دید که هدفهای شما همین بخش "چرایی" قضیه هستند.
مثلا تصور کنید شما صاحب یک آموزشگاه موسیقی هستید، هدف اولیه شما جذب کاربران از طریق ترافیک گوگل است. در ادامه هدف ثانویه شما میتواند آموزش کامل و جامع تئوری موسیقی در وبلاگ باشد. در نتیجه شما هر دو طیف مخاطبان را باید در نظر بگیرید.
نکتهای که در رابطه با هدف شما بسیار اهمیت دارد این است که رویکرد مشخصی نسبت به هدف خود داشته باشید. تنها به "افزایش ترافیک بیشتر" اکتفا نکنید. دقیقا مشخص کنید که چه میزان ترافیکی در چه زمانی میخواهید بدست آورید. یا مثلا "افزایش فروش به میزان 15% در مدت سه ماه" هدف کاملا واضح و مشخصی است.
حالا وضعیت "چرا"ی سایت ما مشخص شد. الان باید به دنبال "چه" باشیم.
پس از تعیین هدف کلی، لازم است که وضعیت کلی کسب و کار خود را به طور کاملِ کامل بررسی کنید. این بررسی جنبههای مختلفی دارد، من در این قسمت مهمترین چیزهایی که باید بررسی کنید را برای شما میآورم.
برای بررسی این قسمت تنها کافی است جواب سوالهای این بخش را پیدا کنید.
پاسخ سوالات این قسمت هم اهمیت زیادی دارد، چرا که به شما کمک میکند که پرسونای مشتری که بعدا کاملتر به آن میپردازم را تدوین کنید. برای این بخش باید پاسخ پرسشهای زیر را پیدا کنید.
روند مقالههای وبلاگ شرکت در چه وضعیتی است (البته اگر وبلاگ دارد). رویکرد فعلی شرکت تا اینجا در مورد محتوا به چه صورت بوده است؟
برای اینکه کار شما راحتتر شود من سه روند کلی بررسی محتوای فعلی سایت را برایتان مشخص میکنم:
بررسی محتوای فعلی بر اساس معیارهای گوگل آنالیتیکس: تمام صفحات سایت، وبلاگ و لندینگ پیجها را بر اساس شاخصههای گوگل آنالیتیکس بررسی کنید. موارد بسیار مهمی که حتما باید به آن اهمیت بدهید، شامل نرخ پرش (Bounce Rate)، زمان سپری شدن در سایت (Average time on site) و تعداد بازدیدهای صفحات مختلف PageViews هستند.
این مرحله به شما کمک میکند که پتانسیل کلمات کلیدی بالقوۀ سایت خود را بسنجید. ببینید سایت شما در کدام کلمه کلیدی جایگاه مناسبی دارد، روی کدام کلمات کلیدی باید بیشتر سرمایهگذاری کنید و محتوای شما در کدام کلمات کلیدی ضعف دارد و نیاز به انرژی مضاعف در آن زمینه است. اگر نمیدانید که چگونه از گوگل آنالیتیکس استفاده کنید به مقالۀ راهنمای کامل گوگل آنالیتکس در وبلاگ نوین مراجعه کنید.
بررسی بر اساس معیارهای سئو: در این مرحله تنها کافی است یک بررسی مختصر در مورد کیفیت بک لینکها، اعتبار دامنۀ سایت و مواردی از این قبیل انجام دهید.
بررسی چشم انداز محتوای فعلی: آیا وضعیت فعلی محتوای شما برای کاربر مناسب است؟ آیا کاربران با آن ارتباط برقرار کردهاند؟ چقدر فیدبک گرفتهاید؟ با محتوای فعلی چه نوع از مخاطبان را جذب کردهاید؟ محتوای شما کجای قیف بازاریابی قرار دارد؟ (اگر با این مفهوم فوقالعاده مهم بازاریابی آشنا نیستید، حتما مقالۀ تاثیر محتوا بر قیف بازاریابی را در وبلاگ ما بخوانید).
بگذارید اینطور برایتان بگویم. تقریبا همه چیز به کلمات کلیدی ربط پیدا میکند؛ کلمات کلیدی به 3 دلیل اهمیت اساسی دارند:
تدوین استراتژی محتوا بدون کلمات کلیدی غیر ممکن است. با سرچ کردن کلمات کلیدی در ابزارهایی مانندkwfinder ، keywordplanner و سایر ابزارهای دیگر شما تمام تمام کلمات و عبارات کلیدی حوزه کسب و کار خود را میتوانید پیدا کنید. در حقیقت این مرحله به شما کمک میکند نیاز اساسی بازار را در حوزۀ خود پیدا کنید. حتی میتوانید سوالاتی که کاربران در گوگل سرچ میکنند را پیدا کنید.
در حقیقت کلمات کلیدی هستند که ترافیک گوگل را به سمت سایت شما سرازیر میکنند.
حتما بخوانید : بانس ریت یا نرخ پرش چیست؟ Bounce rate
اما دقت کنید که تمام استراتژی شما نباید بر اساس کلمات کلیدی و سئو نوشته شوند. کلمات کلیدی و سئو باید یک عامل مهم برای استراتژی محتوای شما باشند. کلمات کلیدی میتوانند جرقههای خوبی برای تولید محتوا در ذهن شما روشن کنند. اما این کافی نیست. شما باید این کلمات کلیدی را با ایدهها و نیازهای حوزۀ کسب و کار خود ترکیب کنید تا بتوانید بهترین مطالب ممکن را بنویسید.
یکی از مهمترین و اساسیترین قدمها برای تدوین استراتژی محتوا برای سایت بررسی و تحلیل رقبای شماست. برای تجزیه و تحلیل رقبا یک روش راحت و کاربردی وجود دارد:
از گوگل بزرگ کمک بخواهید. چگونه؟ کافی است کلمات کلیدی مورد نظر خود را در گوگل سرچ کنید و لینکهایی که در صدر نتایج جستجو قرار دارند را شناسایی کنید. همین کار راحت یعنی شناسایی مهمترین رقیبان شما در عرصۀ فعالیتتان. حال کافی است سری به سایتهایشان بزنید و امکانات مختلف آنها را بررسی کنید. مثلا اینکه آیا وبلاگ دارند یا نه؟ دسته بندیهای وبلاگشان چگونه است، در وبلاگ چه موضوعاتی را پوشش دادهاند، در کدام شبکههای اجتماعی حضور دارند. سری به شبکههای اجتماعیشان بزنید و تمام شبکههای اجتماعیشان را بررسی کنید.
البته این پایان ماجرا نیست.
حالا باید سراغ رقبای خارجی بروید و سایتهای خارجی را بررسی کنید. این مورد هم کمک زیادی به شما میکند؛ چراکه عموما سایتها و وبلاگهای خارجی از کیفیت بالایی برخوردارند و اگر شما بتوانید در حوزۀ کاری خود به مقیاسی جهانی نزدیک شوید، قطعا برندهاید و از کلی رقبایتان (یا شاید حتی تمام رقبا) جلو بیافتید. اصلا نگران تقلید کردن نباشید، تقریبا تمام کسب و کارهای موفق هر حوزهای تا حد ممکن به نمونۀ خارجی شبیه است. تنها کافی است خوب و هوشمندانه از آنها ایده بگیرید. مثلا دیجی کالا نمونۀ آمازون است، اسنپ نمونهای موفق از اوبر است.
این بخش هم یکی از نقاط بحرانی برای شماست که در استراتژی محتوای شما تاثیر ویژهای دارد. قبل از اینکه به این بخش بپردازم، میخواهم یک تعریف از پرسونای مشتری به شما ارائه کنم. اصلا پرسونای مشتری یعنی چه؟
پرسوناهای مشتری، یک سری کاراکترهای خیالی هستند که الگوهای رفتاری، اهداف، نیازها و ویژگیهای شخصیتی بسیار نزدیک به مخاطبان ایدهآل ما دارند.
پرسونا کمک میکند تا بدانید مشتریتان چه رفتارهایی دارد، واکنشهای او به مسائل مختلف چگونه است، موانع ذهنی که او را در برابر شما دلسر میکنند کدامند، چه اهدافی دارند، چه چیزهایی نیاز دارند و در نهایت شما در قبال آنها چه کاری میتوانید انجام دهید. بعد از شناخت مخاطب است که میتوانید برنامه بازاریابی موثری ترتیب دهید، نیازهای مخاطب را برطرف و او را به یکی از مشتریان وفادار برندتان تبدیل کنید
البته در مورد پرسونا سمیرا یک مقاله دارد که به بهترین و کاملترین شکل پرسونا را توضیح داده، کافی است به مقاله پرسونای مخاطب در وبلاگ ما مراجعه کنید.
اینها همه درست اما چگونه پرسونای مخاطب تهیه کنید؟
ما در وبلاگ نوین کار را برای شما راحت کردهایم. به صفحه هویت برند و مشتری در نوین آکادمی بروید و این جدول را کامل کنید. کامل کردن این جدول به شما کمک میکند، یک پرسونای مشتری برای خود تدوین کنید. قبل از پر کردن این بخش اگر اطلاعات کاملی از مشتریان خود ندارید میتوانید از طریق اس ام اس یا ایمیل یک پرسشنامه برای مشتریان خود ارسال کنید و بر اساس دادههایی که در این پرسشنامهها گردآوری کردید، پرسشنامۀ پرسونای مشتری را پر کنید.
یکی از بهترین راههایی که میتوانید نظرسنجی را برای مشتریان خود ارسال کنید، از طریق ایمیل و اس ام اس است. اگر میخواهید سوالات را برای مشتریان خود ایمیل کنید، حتما حتما دقت کنید که ایمیل شما انگیزۀ کافی را برای مشتریان ایجاد کند و مشتی وقتش را در اختیار شما قرار دهد. برای مثال در ازای پر کردن این نظرسنجی یک ای بوک رایگان در اختیارش قرار دهید یا یک کد تخفیف ارسال کنید.
اما قبل از اینکه نظرسنجی را در سطح گسترده پخش کنید، چند نمونه از آن را برای آدمهای مختلف ارسال کنید تا اگر سوالی گنگ و غیرقابل فهم است، ایراد آن را برطرف کنید. برای مثال من زمانی در یک مرکز مشاوره کار میکردم. همیشه تعدادی تست شخصیت با جواب بله، خیر بود که باید از مراجعین میگرفتیم. پس از مدتی به نظر میآمد که نتایج عجیب و غیرمرتبط است. مدت زیادی بررسی کردیم تا ببینم که دقیقا چه مشکلی وجود دارد. شاید باورتان نشود اما حضور یک فعل منفی در جمله کاربران را گیج و سردرگم میکرد. مثلا "من هیچوقت عصبی نمیشوم." در این حالت کاربران گیج میشدند که اگر عصبی نمیشوند جوابشان مثبت است یا منفی. این شد که ما تمام افعال را به افعال مثبت تغییر دادیم، مثلا "عصبی هستم" و نتایج به طرز غیرقابل باوری مرتبطتر بود.
نظرسنجی تلفنی هم میتواند مکمل کارتان باشد، البته اگربخواهید به تک تک مشتریانتان تلفن کنید، بسیار زمان بر و پر هزینه است. کافی است تنها برای مشتریان دائم و همیشگی که خیلی بیشتر از بقیه از خدمات شما استفاده کردهاند، تلفن بزنید و سوالات دقیقتری بپرسید.
حالا تمام اطلاعاتی که لازم داشته اید را از این طرف آن طرف جمعآوری کردهاید. اما اینها صرفا یک مشت اطلاعات خام هستند که هیچ فایدهای ندارند، مگر اینکه آنها را آنالیز و تحلیل کنید. به عبارت دیگر دراین مرحله قرار است اطلاعات خام را به اطلاعات قابل استفاده برای تدوین استراتژی محتوا تبدیل کنید. بعد از اینکه بررسی و آنالیز تمام شد، باید این تحلیلها را در کنار اهدافتان قرار دهید و ارتباط این داده ها و اهداف را بررسی کنید. اجازه بدهید یک مثال برایتان بزنم.
به فرض مثال شما یک فروشگاه آنلاین لوازم آرایش دارید و هدفتان جذب مشتریان پولدار و لاکچری است. اما در بررسیهایی که انجام دادهاید، بیشتر مشتریان شما قشر متوسط نه چندان پولدار که به محصولات ارزان قیمت گرایش دارند تشکیل میدهند. پس راه را اشتباه رفتهاید و حالا بنای استراتزی محتوا را طور دیگری باید بگذارید.
یک راه برای دستهبندی اطلاعات مربوط به مشتریان دسته بندی وضعیت مشتریان فعلی بر اساس هرمی است که در آیتم بعدی به آن میپردازم.
خب حالا که از تمام کارهای اساسی جهان فارغ شدید، وقت آن است که بنشینید و با حوصله یک هرم محتوایی برای کسب و کار خود ایجاد کنید. شما تا پیش از این به یک درک نسبی از وضعیت مشتریان و مخاطبان خود پیدا کردید. این هرم دقیقا به شما نشان میدهد که هر مشتری کجای این هرم قرار دارد. پیش از آنکه بیشتر در این باره بحث کنم توجه شما را به تصویر این هرم جلب میکنم تا کاملتر آن را برایتان توضیح دهم.
محتواهایی که در بالاترین سطح هرم محتوا قرار دارند، در بخش آگاهی قرار دارند. در حقیقت محتواهای این بخش برای کسانی نوشته میشوند که هیچ آگاهی از کسب و کار شما ندارند و این محتواها قرار است آنها را به صفحۀ شما بکشاند.
آیا تصور میکنید که با خرید مشتری از شما کار تمام است و باید بروید سراغ جذب مشتری جدید؟
اگر جوابتان منفی است که تبریک به شما. اما متاسفانه بیش از 70% از کسب و کارهای ما هنوز به قدرت مشتریان همیشگی پی نبردهاند. هنوز نفهمیدهاند که این مشتریان همیشگی چگونه بدون اینکه حتی یک ریال خرج تبلیغات کنید، برای شما تبلیغ انجام میدهند و چه تاثیر شگفت انگیزی در سود شما دارند. ما در نوین اهمیت بسیار ویژهای برای مشتریان دائم خود قائلیم. این مشتریان همان کسانی هستند که زیر مقالههای ما مینویسند که همیشه مقالههای ما را میخوانند، همیشه سایت ما را چک میکنند و به محض اینکه محتوای جدیدی بگذاریم آنرا میخوانند.
جذب این مشتریان دائم یکی از مهمترین اهداف ما در نوین بوده است و ما همیشه مقالاتی را برای این دسته مشتریان خود مینویسیم. (مثلا همین استراتژی محتوا که اینجانب مشغول نوشتن آن هستم) و البته یک مقاله کامل هم در مورد وفاداری مشتری داریم.
پیشنهاد من به شما این است که مشتریان خود را همیشه به نحوی با سایت خود درگیر نگه دارید و همیشه محتواهایی برای این دسته تولید کنید. ما در وبلاگمان مقالههای زیادی را به این بخش اختصاص دادیم. از اصول سئو، گوگل ادوردز و محتوا بسیار نوشتهایم. شاید برایتان این سوال پیش بیاید که از کجا بفهمید چه محتواهایی برای مشتریان همیشگی مناسب است؟
این سوالی نیست که جوابش خیلی راحت باشد، اما بیشترین چیزی که به شما کمک میکند، تجربه و فیدبکشماست. به تدریج و با مرور زمان میفهمید که مشتریان شما به چه محتواهایی علاقهمندند و متناسب با همانها میتوانید محتواهای خود را تولید کنید.
من با این هرم در حقیقت یک مسیر برای شما تعریف کردم. یک مسیر که ابتدا از دور برای مشتری دست تکان میدهید و او را به سمت خود صدا میزنید. مشتری علامت شما را میبیند، به سمت شما میآید، یواش یواش بیشتر آشنا میشود با شما تعامل میکند، در نهایت از مشتریان شما میشود و در بهترین و فوقالعادهترین حالت از مشتریان همیشگی شما میشود.
تا به حال اصطلاح "پرسپکتیو دید پرنده" (Bird's-eye view) را شنیدهاید؟ پرسپکتیو دید پرنده پرسپکتیوی است که از زاویه بالا و دید یک پرنده به همه چیز نگاه میکند، مانند تصویر زیر. تقویم محتوا هم همین نقش را برای محتوای شما دارد.
تا اینجا شما حدودا مسیر خود را مشخص کردهاید، چه چیزهایی اهمیت دارند چه چیزهایی بیاهمیت هستند و روی چه محتواهایی باید سرمایه گذاری کنید. حالا کافی است که برای مسیر محتوای خود یک نقشۀ عملی بکشید. تهیۀ یک تقویم محتوا شما را در مسیر عملی بازاریابی محتوا نگه میدارد. میتوانید هرم محتوایی که در بالا گفتم را در تقویم خود بگنجانید و دقیقا مشخص کنید که در طول ماه چند درصد از محتوا به کدام بخش هرم اختصاص دارد. تقویم محتوا به شما زمانبندی میدهد و میتوانید نویسندههای هر محتوا را مشخص کنید.
بیشتر بخوانید : بهروزرسانی هسته مارس ۲۰۱۹ (الگوریتم فلوریدا ۲) و داستانهای پشت پرده!
یک فایدۀ مهم دیگر تقویم محتوا این است که شما در انتهای ماه به راحتی میتوانید محتواهای خود و عملکرد تیم محتوا را بسنجید (در مورد اعضای تیم محتوا هم رامین یک مطلب خیلی خوب به نام ساماندهی تیم محتوا در وبلاگ ما دارد). یواش یواش میفهمید که هر نویسنده در کدام بخش بهتر عمل میکند. یک نفر توضیحات محصول را بهتر مینویسد و یک نفر پستهای کلی و عمومی را. بنابرین شما حتما به یک تقویم محتوا نیاز دارید.
پیشنهاد من به شما این است که در این تقویم زمانبندی شبکههای اجتماعی و تبلیغات ایمیلی خود را هم وارد کنید تا تمام زمانبندیها را یکجا داشته باشید و دچار گیجی و سردرگمی نشوید و همه چیز سازمان یافته و یکدست باشد.
برای مدون کردن تقویم محتوا من چند پیشنهاد کوچک برای شما دارم. چند برنامه مفید و کاربردی در این زمینه را برایتان به طور مختصر توضیح میدهم. البته در آینده در وبلاگ نوین در یک مقاله مفصل به این ابزارها خواهیم پرداخت.
تقویم گوگل از نرم افزارهای تحت وب شرکت گوگل میباشد. تقویم گوگل به شما این امکان را میدهد که برنامههای خود را در آن وارد کنید و از سیستم آلارم هم برای یادآوری برنامهها استفاده کنید. یکی از مزایای تقویم گوگل این است که میتوانید تاریخ میلادی را به شمسی تبدیل کنید.
آسانا یکی از نرمافزارهایی است که مدیر ما در نوین خیلی بهش علاقه دارد. اوایل تیم خود ما نسبت به آسانا مقاومت زیاید داشت. به نظر سخت و پیچیده میآمد و کار کردن با آن راحت نبود. اما بعد از مدت زمانی فهمیدیم که آسانا یکی از کاربردیترین نرمافزارها برای برنامهریزی محتوای سایت است. به خصوص که ما محتوای 4 سایت مختلف را همزمان باید بررسی میکردیم و آسانا کمک زیاید به ما کرد. اگر برای تقویم محتوا به بخشها و قسمتهای زیاید نیاز دارید، آسانا یکی از بهترین گزینهها برای شماست.
نرمافزار ترلو بسیار محیط دوستانه و قابل فهمی دارد و همه چیز در آن سادهسازی شده. به خصوص که ترلو برای روش چابک طراحی شده (حرف چابک شد باید بگویم یک مقالۀ خیلی عالی در مورد بازاریابی چابک داریم که بابک نوشته، بروید و بخوانید).
البته موارد دیگری هم هستند. اما این سه مورد مهمترین این موارد بودند. اگر شما تجربههای دیگری داشتید که کمکتان کرده، در بخش کامنت با ما به اشتراک بگذارید.
تمام کلمات کلیدی را درآوردید، تقویم محتوا را ساختید و میدانید که دقیقا برای چه کسی محتوا تولید میکنید. حالا وقت آن است که محتوای خود را بسازید.
دقت کنید، من میگویم محتوای خود را بسازید، نه اینکه صرفا محتوایی بنویسید.
خب. اینها درست، اما چگونه محتوای شگفتانگیز بسازیم؟
راحت، روان و بی اشکال بنویسید. سعی کنید قواعد نگارشی و ویرایشی را رعایت کنید. (به کتاب غلط ننویسیم از استاد بزرگ ابوالحسن نجفی مراجعه کنید). اصلا از جملات طولانی و اصطلاحات قلنبه سلنبه استفاده نکنید.
از انواع متنوع محتوا استفاده کنید. (مثلا تصویر، کیس استادی، نمودار، ویدیو، پادکست و ...) فقط به متن اکتفا نکنید. استفاده از انواع متنوع محتوا طیف متنوعتری از کاربران را به سمت سایت شما میکشاند. شاید برایتان جالب باشد بدانید محتواهایی که از تصاویر مرتبط برای مطالب استفاده میکنند، 30% بیشتر از محتواهای صرفا متنی دیده میشوند. برای اطلاعات بیشتر مقاله 10 محتوایی که بازدید سایتان را افزایش میدهد را بخوانید.
متن خود را خوانا بنویسید. این هم برای سئو و هم برای کاربران مناسب است. حالا منظور ما از خوانا بودن چیست؟ از تگهای H1، H2، H3 استفاده کنید. جاهایی که مهمتر هستند را بولد (Bold) کنید. از نشانههای بولت (Bullet) استفاده کنید. برای این قسمت یک مقالۀ کامل و جامع در سایت ما وجود دارد، کافی است به اینفوگرافیک بهینهسازی مطالب وبلاگ مراجعه کنید.
در مورد تولید محتوای خوب، سعید یک ای بوک به نام بمب گذاری در محتوا نوشته که خواندن آن را به شما اکیدا توصیه میکنم.
خسته نباشید و به قول بابک در یکی از موخرههای طوفانی من هم خسته نباشم. این مقاله حاصل تمام تجربیات درست و نادرست و خواندههای من در این سالی بود که به محتوا گذراندمش. حتما چیزهای دیگری هم هستند که میتوانند به این مقاله اضافه شوند و شما هم تجربیات زیادی در این زمینه دارید. کامنتها دقیقا جایی است که من و شما میتوانید با هم گپ بزنیم و از تجربیات مختلف بگوییم. اگر عاشق این اسامی خارجکی هم هستید که شما را به interaction فرا میخوانم. به امید اینکه روز به روز محتواهای دنیای مجازی ما بهتر و خواندنی تر شوند.
منبع : نوین